امیدوار رضایی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
نماینده اسبق مجلس گفت: از لحاظ قانونی اگر فیفا متوجه این مسیر شود، یعنی نامه رسمی از فدراسیون آمده اما مجمع درجریان نیست، مطمئنا عکس‌العمل شدیدی نشان می‌دهد و این یک نکته اساسی است که باید به آن توجه کرد.
  • ۱۳۹۹-۰۲-۲۲ - ۰۵:۱۵
  • 00
امیدوار رضایی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
با مخفی‌کاری و فیفا‌هراسی دنبال حفظ منافع‌شان هستند/ فیفا بفهمد مجمع در جریان امور اساسنامه نیست برخورد شدیدی می‌کند
با مخفی‌کاری و فیفا‌هراسی دنبال حفظ منافع‌شان هستند/ فیفا بفهمد مجمع در جریان امور اساسنامه نیست برخورد شدیدی می‌کند

به گزارش «فرهیختگان آنلاین» موضوع ارسال پیش‌نویس اساسنامه فدراسیون فوتبال به فیفا قبل از تایید اعضای مجمع به سوژه روز فوتبال ایران تبدیل شده و همان‌طور که روز گذشته نوشتیم، بسیاری از اعضای مجمع فدراسیون نسبت به این موضوع انتقاد و گلایه دارند. این درحالی است که حقوقدانان مرتبط با فوتبال که در سال‌های اخیر در این رشته ورزشی نیز حضور داشته‌اند، می‌توانند در این خصوص بهتر صحبت کنند. یکی از همین افراد عضو اسبق هیات‌مدیره استقلال است که سال‌های سال در کمیسیون‌های مختلف مجلس و هیات‌رئیسه مجلس شورای اسلامی حضور داشته و می‌تواند قضاوت کند که آیا حق با اعضای مجمع است و آنها می‌توانند از این موضوع گلایه داشته باشند یا خیر.

به‌همین بهانه دقایقی با نماینده اسبق مجلس به صحبت پرداختیم، هرچند حضور وی در باشگاه استقلال در سالیان گذشته باعث شد درخصوص آخرین وضعیت آبی‌پوشان و اتفاقات مدیریتی در این باشگاه نیز سوالاتی را از او بپرسیم. گفت‌وگوی «فرهیختگان» با امیدوار رضایی را در ادامه می‌خوانید.

ابتدا از ارسال پیش‌نویس اساسنامه فدراسیون فوتبال به فیفا آغاز کنیم، درحالی‌که اعضای مجمع توقع دارند قبل از ارسال بتوانند آن را مشاهده کنند و مورد بررسی قرار دهند.

خب حق دارند. همان‌طور که همه می‌دانند فدراسیون بالاترین رکن و تصمیم‌گیر در رشته‌های ورزشی به شمار می‌رود و رشته فوتبال هم از این امر مستثنی نیست، این درحالی است که اساس و اعتبار یک فدراسیون به مجمع آن برمی‌گردد. اگر بخواهیم ساده بگوییم فدراسیون مثل مجلس شورای اسلامی می‌ماند یعنی یک صحن علنی دارد که اصل مجلس را شامل می‌شود و یک‌سری هم کمیسیون‌ها و یک هیات‌رئیسه در این بین وجود دارند که کمیسیون‌ها طرح و لایحه را بررسی و هیات‌رئیسه نیز آنها را تنظیم و صحن علنی قوانین را تصویب می‌کند و درنهایت یک شورای نگهبان نیز وجود دارد که مصوبات را با قانون اساسی و شرع تطبیق می‌دهد، حالا اگر این وضعیت را با فدراسیون فوتبال مقایسه کنید، فدراسیون هم یک هیات‌رئیسه و یک مجمع دارد که هیات‌رئیسه باید کارها را کارشناسی کند و نظرات را بگیرد و آنها را در مجمع تصویب کند و سپس یک شورای نگهبان در بعد بین‌الملل وجود دارد که مقررات را فقط تطبیق می‌دهد و مصوبه‌ای هم ندارد، یعنی الزامات را با شرایطی که فدراسیون دارد، مطابقت می‌دهد و این یعنی اگر چیزی بخواهد برای این شورای نگهبان ارسال شود باید از طریق مجمع باشد، پس اگر هم ایرادی را فیفا به اساسنامه بگیرد این موضوع مثل شورای نگهبان به مجلس یعنی مجمع فدراسیون بازگشته و آنها اساسنامه را اصلاح و دوباره به شورای نگهبان یا همان فیفا برمی‌گردانند.‌ درواقع مسیر به این شکل است.

اما الان یک مسیر میانبر گویا درحال تعریف‌شدن است!

بله درست است، این مسیری که دوستان مطرح می‌کنند که ما به صورت غیررسمی و پنهانی پیش‌نویس را به فیفا می‌دهیم و آخر سر آن را برای مجمع ارسال می‌کنیم نه منطقی است و نه با هیچ‌کدام از این تشکیلات ورزشی و غیرورزشی با ساختار فدراسیون‌ها هماهنگی و مطابقت ندارد و هم از لحاظ قانونی اگر فیفا متوجه این مسیر شود، یعنی نامه رسمی از فدراسیون آمده اما مجمع درجریان نیست، مطمئنا عکس‌العمل شدیدی نشان می‌دهد و این یک نکته اساسی است که باید به آن توجه کرد.

البته به نظر می‌رسد دوستان می‌خواهند فدراسیون فوتبال را جزیره‌ای اداره کنند.

اتفاقا نکته بعدی که به ذهن می‌رسد این است که واقعا فدراسیون برای یک گروه خاصی نیست و باید درآن به‌صورت کارشناسی و همه‌جانبه کار کرد. حتی دوستانی هم که عضو مجمع هستند از طرف کل جامعه فوتبال نمایندگی دارند. فرض کنید باشگاه‌ها یا هیات‌ها افراد حقوقی هستند و نماینده‌ای را برای مجمع می‌فرستند و آنها به نمایندگی از جامعه فوتبال در مجمع فدراسیون جمع می‌شوند و این مثل مجلس می‌ماند، درواقع نمایندگان نباید نظر شخصی خودشان را بگویند. در مجلس هم نمایندگان نظر کل ملت و کشور را می‌گویند و از هر قشر و منطقه آمده‌اند تا درنهایت به یک جمع‌بندی برسند، پس طبیعی است که در چنین جایگاهی باید به نظرات کارشناسی مجمع بیشتر بها داد و هرچه بیشتر نظر بگیرند و هرچه بیشتر شفاف‌تر عمل کنند، خروجی آن هم پخته‌تر است و هم به‌صورت چکش‌کاری شده یک خروجی تمیز و درست به دست می‌آید.

پس چرا این اتفاق نمی‌افتد؟

متاسفانه نه‌تنها در ورزش بلکه در جاهای دیگر هم به این شکل است، یعنی در جایی که قرار می‌گیریم می‌خواهیم فقط خودمان را حفظ کنیم که این هم یک امر اشتباه به شمار می‌رود. سعی می‌کنیم مدام مخفی‌کاری کرده و فقط دوست و رفقا را جمع کنیم که کسی مطلع نشود و فکر می‌کنیم همه‌چیز به نفع‌مان است که این یک بحث اشتباه است و این موضوع حتی منافع کوتاه‌مدت هم برای دوستان ندارد و دوباره مثل دوران گذشته می‌شود. به نظر شما اساسنامه‌هایی که ایراد دارد برای چیست؟ برای این است که در گذشته هم همین کار را می‌کردند.

یعنی معتقدید مسئولان با رفیق‌بازی درحال پیش‌بردن امور هستند؟

تقریبا مشابه همین مساله است. رفیق‌بازی یا مخفی‌کاری می‌کنیم چون آقایان فکر می‌کنند اگر کسی متوجه شود یا نظری بدهد آن وقت نظرش مانع منافع افرادی می‌شود که دور هم جمع شده‌اند، یعنی یک ترس بی‌خودی دارند، درحالی که همه جای دنیا اصل روی شفاف‌سازی است. درواقع جذب نظرات کارشناسی به‌نفع خودشان است که حتی براساس آن رسانه‌ها، اندیشمندان و نخبگان آن تخصص را دعوت کرده و نظرات‌شان را می‌گیرند و هرچه این نظرات منسجم‌تر و پخته‌تر باشد نتیجه آن هم بهتر خواهد شد و چون طرف خودش حاکم است به نفع خودش هم خواهد بود اما خیلی از مسئولان ما ازجمله در ورزش به این شکل عمل نمی‌کنند. این گیر ورزش ماست، چون فکر می‌کنند اگر پنهانی کاری کنند و مخفیانه کارها را جلو ببرند و فقط دوستان خودشان را ببینند، خروجی‌اش به نفع‌شان خواهد شد و این یک اشتباه استراتژیک است که در بسیاری از سیستم‌های ما ازجمله ورزش وجود دارد. بالاخره فدراسیون فوتبال بالاترین رکن و یک مجموعه انحصاری است و ما چند فدراسیون فوتبال نداریم که بخواهند با هم رقابت کنند و یک فدراسیون است که باید به نمایندگی از کل جامعه به‌صورت کارشناسی امور را پیش ببرد و باید جوابگوی نظرات تمام اهالی فوتبال در کشور باشد و این یعنی مشارکت در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری.

این یعنی همان چیزی که فیفا می‌خواهد که مسیر از سوی نظرات تمامی اهالی فوتبال یک کشور طی شده و تصمیم‌سازی‌ها انجام شود.

درواقع فیفا چیزی به جز آیین‌نامه‌ها و قوانین داخلی که خودمان داریم، نیست. مشکلی که دوستان با هدف مخفی‌کاری کارها انجام می‌دهند این است که فیفاهراسی را در دستور کار قرار داده و فیفاهراسی درست می‌کنند و در این حالت کارهای خودشان را دنبال می‌کنند که بازهم نتیجه مطلوبی به دست نمی‌آورند. یا امنیت‌هراسی ایجاد می‌کنند یعنی فکر می‌کنند اگر مثلا کاری انجام بدهند مشکل امنیتی دارد. مثل همین بحث استقلال و پرسپولیس که سال‌هاست می‌خواهند آن را واگذار کنند اما می‌گویند نهادهای امنیتی با آن مشکل دارند، درحالی‌که بالاترین نهاد امنیتی زیرنظر مقام معظم رهبری اداره می‌شود که سیاست‌های کلی اصل ۴۴ را ابلاغ کرده و به همه هم گفته که اینها را به مردم بدهید و مسائل خیلی بالاتر و حساس‌تر را از استقلال و پرسپولیس برای واگذاری به مردم دستور داده‌اند اما این هراس‌افکنی‌ها مثل همان ایران‌هراسی است که غرب در دستور کار قرار دارد یا اسلام‌هراسی که درست می‌کنند. این درحالی است که ناظر نفس آدمیت است.

با این رفتار دنبال چه هدفی هستند؟

این دوستان به‌منافع کوتاه‌مدت فکر می‌کنند، یکسری مسائل بر پایه هراس‌افکنی درست می‌کنند مثل همین فیفاهراسی و این‌طور القا می‌کنند که اگر فلان کار انجام شود فیفا حساس می‌شود، درحالی‌که فیفا هیچ کاری نمی‌کند و اتفاقا به دولت‌ها و مقررات آنها احترام می‌گذارد چون به آنها نیاز دارد. اگر مقررات یک کشور رعایت نشود چطور دولت از آن رشته حمایت کند؟ الان اعضای مجمع حق‌شان است که قبل از ارسال پیش‌نویس اساسنامه به فیفا بخواهند این موضوع به استحضار و استماع آنها رسیده و پس از جمع‌بندی نظرات آن را برای فیفا ارسال کنند. حتی اگر اساسنامه‌ ایرادی داشته باشد و فیفا بخواهد به اساسنامه ‌گیری بدهد، مثل مجلس که یک طرح را دو، سه بار تصویب می‌کند اما شورای نگهبان به آن ایراد گرفته و دوباره مجلس آن را بررسی و ایراد را برطرف می‌کند. در فدراسیون هم به این شکل است و باید مدام با فیفا صحبت کرد همان‌طور که ما در مجلس مدام با شورای نگهبان مذاکره می‌کردیم یا قانع می‌شدند یا نمی‌شدند و ما طرح را اصلاح می‌کردیم. یعنی اینکه بقیه را از فیفا می‌ترسانند و می‌خواهند اول پنهانی دم فیفا را ببینند و رضایتش را جلب کنند و سپس آن را در مجمع مطرح کنند که این اقدام هم در راستای همان فیفاهراسی و منافع شخصی دوستان است.

یک‌سری صحبت‌ها را هم کفاشیان درخصوص غیردولتی بودن فدراسیون مطرح کرد که ما فیفا را گول می‌زدیم و فریب می‌دادیم که شنیده می‌شود این موضوع فدراسیون جهانی فوتبال را روی فدراسیون ایران حساس کرده است.

این حرف کفاشیان درست نبود. او به‌صورت شکلی درست می‌گوید اما به‌صورت محتوایی این بحث اشتباه است. در نظام حقوقی ما و در زبان فارسی غیردولتی یعنی چه؟ یعنی خصوصی و تعاونی، یعنی عمومیِ غیردولتی و یعنی در دلِ غیردولتی، نهاد عمومی غیردولتی که در مجلس تصویب شده است هم شامل می‌شود، درحالی که فیفا امکان دارد معنی غیردولتی را به‌صورت خصوصی تلقی کند و این امکان ندارد که فدراسیون‌ها خصوصی باشند، چون خصوصی یعنی بتوانید با هم رقابت کنید. یعنی ما چند فدراسیون داشته باشیم. فدراسیون خصوصی که انحصاری نمی‌شود. درحالی که فدراسیون کارش این است که کل رشته‌های فوتبالی در کشور را زیرنظر دارد یعنی برای عام کار می‌کند و برای گروه خاصی نیست اما خصوصی یعنی اینکه شما سهامدار باشید اما کسی در فدراسیون سهامدار نیست. آنها باید نمایندگی کنند که یک خدمت عمومی را به همه ارائه کنند چه به صورت همگانی و چه قهرمانی و چه به‌صورت حرفه‌ای.

به نظر شما آیا وزارت ورزش این حق را دارد که بگوید استقلال و پرسپولیس حق استخدام بازیکن و مربی خارجی را ندارند؟

این هم یکی‌دیگر از همان اشتباه‌هاست. حرف شاید حرف خوبی باشد اما وزیر و وزارت نباید در آن دخالت کنند. این را باید باشگاه بگوید و مدیری که خودش گذاشته تصمیم بگیرد چرا باید وزارت حرف بزند؟ باشگاه‌ها مجمع دارند و این حق را دارند که برای خودشان مقررات تعیین کنند و هیات‌مدیره آنها طبق قانون تجارت می‌توانند تصمیم بگیرند و اینجا یک شخص بیرون از آنها حتی دولت و حتی رئیس مجلس نمی‌تواند دخالت کند که موضوع بهانه را به دست دیگران بدهد. اینجا باید این حرف از زبان همان مدیری که خودتان گذاشته‌اید و هیات‌مدیره‌ای که خودتان تعیین کرده‌اید، دربیاید. متاسفانه خیلی ناشیانه موضع‌گیری و فکر می‌کنند این حرف‌ها در جو عمومی خوب است و این مثل همان حرف است که وزیر باید عضو مجمع فدراسیون فوتبال باشد که این هم گیر دارد و با قوانین بین‌المللی در تضاد است.

یک مقدار هم درباره استقلال صحبت کنید. به نظر می‌رسد زمان شما حداقل ثبات وجود داشت و موفقیت‌هایی به دست می‌آمد اما امروز به‌گونه‌ای شده است که هر 6ماه یک بار این تیم بزرگ یک مدیرعامل به خود می‌بیند و گویا این عدم‌ثبات به پاشنه‌آشیل این تیم تبدیل شده و باعث ناکامی می‌شود.

اتفاقا در زمان ما همه چیزهای خوب وجود داشت جز پول! به‌طور مثال یادم می‌آید در سال ۸۵ که استقلال قهرمان شد و در همان سال هم جام‌جهانی برگزار می‌شد قریب و قلعه‌نوعی به‌عنوان مدیرعامل و سرمربی تیم راهی آلمان شده بودند تا مسابقات جام‌جهانی را از نزدیک تماشا کنند و ما مانده بودیم و نظری‌جویباری. درواقع فصل تمام شده بود و باید اقدامات بستن تیم برای فصل بعد را آغاز می‌کردیم و شاید باور نکنید که حتی۱۰میلیون تومان هم در حساب باشگاه نبود و در همان زمان بنده ۱۰۰میلیون تومان قرض کردم و تیم را بستیم.

چطور می‌شود تیم‌های بزرگی مثل استقلال و پرسپولیس با این همه هوادار هیچ‌وقت پول ندارند؟

الان که خیلی پول می‌آید و می‌رود و تعجب می‌کنم این همه اسپانسرها میلیاردی برای دو تیم پول می‌آورند و واقعا نمی‌دانم این پول‌ها چه می‌شود. دوستان را هم دلسوز می‌دانم اما متاسفانه نفوذ سیاسیون زیاد است و هر کسی می‌آید دوست و رفیق خودش را می‌آورد و بعد از آن هم در انتخاب هیات‌مدیره‌ها مواردی پیش می‌آید که اتفاقاتی را در پی دارد.

نقش وزارت ورزش در ناکامی‌های استقلال را قبول دارید؟

من نمی‌توانم این موضوع را تایید یا تکذیب کنم اما این شک و شبهه وجود دارد که دوستانی که تصمیم‌گیر هستند باید این شبهات را رفع کنند. خوب نیست که در ذهن میلیون‌ها جوان طرفدار یک تیم این ذهنیت وجود داشته باشد. به نظر من برای مسئولان ما چنین مواردی خوب نیست البته من این موضوع را قطعا تایید نمی‌کنم و تا مستندات قوی نباشد نمی‌توان روی آنها صحه گذاشت اما بالاخره این شائبه وجود دارد که باید دوستان حل کنند بالاخره استقلال روزهای خوبی ندارد و همه باید کمک کنند تا این تیم دوباره به جایگاه واقعی‌اش برگردد.

شما قرار نیست دوباره به استقلال برگردید؟

شاید دوستان نمی‌خواهند. ما دوست داریم هوادار بمانیم، چه مسئولیت داشته باشیم و چه نداشته باشیم طرفدار استقلال هستیم اما واقعا دل‌مان می‌سوزد که بتوانیم کاری بکنیم اما از محیط دور باشیم.

درسال‌های اخیر پول‌های زیادی در استقلال حیف و میل شده است. به‌عنوان یک مدیر اسبق در این خصوص چه نظری دارید، این پول‌ها چه می‌شود؟

من هم این صحبت‌ها را می‌شنوم و چون در ارتباط نیستم نمی‌توانم در این باره صحبت کنم.

شما قبول دارید که در سال‌های گذشته استقلال بیشترین ضربه را از مدیران خود خورده است؟ در این بین انتخاب‌های وزارت درست نبوده است یا مسائل دیگر وجود دارد؟

عوامل مختلفی وجود داشته که یکی از آنها می‌تواند انتخاب مدیران باشد. قطعا عوامل متعددی دست به دست هم داده تا این اتفاقات رخ دهد و باعث تاسف است که چنین وضعیتی در استقلال به وجود آمده است. اتفاقا بالاتر از انتخاب نفرات همین موضوع ثبات است و همین که مرتب اعضای هیات‌مدیره و مدیرعامل عوض می‌شوند می‌تواند مشکل‌ساز شود. در هر صورت یک مدیر هرچقدر هم ضعیف باشد اگر سالیان سال بماند بالاخره به خاطر آبروی خودش هم که شده کار می‌کند و با تجربه‌اندوزی و یادگرفتن جلو می‌رود اما اینکه مرتب تغییر می‌دهند به نظرم این تغییرات می‌تواند مهم‌ترین عامل ناکامی‌ها و اشکالات باشد.

* نویسنده: محمدرضا حاجی‌عبدالرزاق، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰